مغز انسان، عضو مرکزی دستگاه عصبی انسان است که به همراه طناب نخاعی، دستگاه عصبی مرکزی را تشکیل میدهند. مغز، شامل مخ، ساقه مغز و مخچه است. این عضو، اکثر فعالیتهای بدن، همچون پردازش، یکپارچه سازی و هماهنگکردن اطلاعات دریافتی از اعضای حسی را کنترل کرده و با ارسال دستورالعملهایی به سایر نقاط بدن، تصمیمسازی میکند. مغز در استخوانهای جمجمه قرار داشته و توسط آنها محافظت میشود.
مخ، بزرگترین بخش از مغز انسان بوده و شامل دو نیمکره است. هستهٔ داخلی هر نیمکره از ماده سفید و سطح خارجی – قشر مغز – از ماده خاکستری تشکیل شدهاست. قشر مغز دارای لایهای خارجی به نام نئوکورتکس و لایهای داخلی به نام آلوکورتکس[الف] است. نئوکورتکس از شِش لایه نورونی تشکیل شده در حالی که آلوکورتکس، سه یا چهار لایه نورونی دارد. هر نیمکره بهطور قراردادی به چهار لوب پیشانی، گیجگاهی، آهیانه، پسسر تقسیم شده که به وسیله چین خوردگیهای عمیقی از یکدیگر جدا شدهاند. لوب پیشانی، جایگاه عملکردهای اجرایی همچون خود-کنترلی، برنامهریزی، استدلال و تفکر مجرد است در حالی که لوب پسسری به بینایی اختصاص داده شدهاست. در داخل هر لوب، نواحی قشری دارای مناطق عملکردی بهخصوصی چون حسی، حرکتی و ارتباطی[ب] است. گرچه نیمکرههای چپ و راست شباهت گستردهای از نظر شکل و عملکرد با یکدیگر دارند، اما برخی از این عملکردها مرتبط با یک سمت اند، همچون زبان که به نیمکره چپ و توانایی تصور بصری-فضایی که به نیمکره راست مغز مرتبط اند. نیمکرهها توسط نوارهای عصبی رابط به هم متصل میشوند، بزرگترین این نوارها، جسم پینهای است.
مخ، توسط ساقه مغز به طناب نخاعی متصل شده که خود دارای سه بخش میانمغز، پل مغز و بصل النخاع است. مخچه توسط سه جفت نوار عصبی به نام پایکهای مخچهای[پ] به ساقه مغز متصل میشود. در مخ، دستگاه بطنی شامل چهار بطن به هم متصل، قرار دارد که در آنها مایع مغزی-نخاعی تولید شده و به گردش در میآید. زیرِ قشر مخ، ساختارهای مهم و متعددی مانند تالاموس، اپیتالاموس، غده پینهآل، هیپوتالاموس، غده هیپوفیز، سابتالاموس، ساختارهای لیمبیک (شامل آمیگدال و هیپوکامپ)، کلاستروم[ت]، هستههای مختلف از عقدههای قاعدهای (شامل ساختارهای قاعدهای مغز قدامی و سه عضو دور بطنی[ث]) قرار دارد. سلولهای مغز شامل نورونها و سلولهای گلیال پشتیبان هستند. بیش از ۸۶ میلیارد نورون در مغز وجود دارند و تعداد سایر سلولهای مغز نیز عددی کم و بیش برابر با همین مقدار است. فعالیت مغزی به دلیل اتصالات بین نورونی و آزاد شدن ناقلان عصبی از آنها، در پاسخ به پتانسیل عمل شکل میگیرد. نورونها به یکدیگر متصل میشوند تا مسیرهای نورونی، مدارهای عصبی و سامانههای شبکهای را تشکیل دهند؛ نتیجه این ساختار، مداری است که براساس فرایند انتقال عصبی[ج] عمل میکند.
مغز دارای سه فرایند محافظتی به نامهای جمجمه، مایع مغزی-نخاعی و سد خونی-مغزی است. جمجمه، مغز را از آسیبهای احتمالی حفظ میکند، مایع مغزی-نخاعی، مغز را در استخوان جمجمه ثابت نگه میدارد و سد خونی-مغزی دارای مویرگهای پیوسته بوده و مغز را از جریان عمومی خون جدا میکند. با این حال، مغز هنوز هم در معرض آسیب، بیماری و عفونت قرار دارد. آسیب ممکن است توسط تروما یا فقدان تغذیه خونی ناشی از سکته باشد. مغز نسبت به اختلالات زوال آسیبپذیر است، این اختلالات شامل بیماری آلزایمر، MS و HAND میشود. تصور بر این است که بسیاری از بیماریهای روانی مانند اسکیزوفرنی و افسردگی بالینی با بدعملکردیهای مغزی مرتبط باشد. همچنین ممکن است مغز، محل تومورهای خوشخیم و بدخیم شود که عمدهٔ این تومورها از متاستاز سایر نقاط بدن ایجاد میگردد.
مطالعه کالبدشناسی مغز را نوروآناتومی و مطالعه عملکردهای مغزی را علوم اعصاب مینامند. فنون مختلفی جهت مطالعه مغز به کار میروند. بهطور سنتی، ساختار مغزی دیگر جانوران بررسی و مطالعات میکروسکوپی بر روی آنها صورت میگیرد. این روش بررسی غالباً بر روی جانورانی با ساختاری نزدیک به انسان مانند انسانسانان انجام و با فرایندهای مشابه در انسان مقایسه میشود. همچنین فناوریهای تصویربرداری پزشکی چون تصویربرداری عصبی کارکردی و نوار مغزی (EEG) در مطالعه مغز نقش مهمی را ایفا میکنند. تاریخچه پزشکی افراد دچار آسیب مغزی، باعث شدهاست که بینش ما نسبت به عملکرد هر بخش از مغز افزایش یابد. تحقیقات روی مغز طی زمان پیشرفت کرده و مراحلِ فلسفی، آزمایشی و نظری را پشت سر نهادهاست. یکی از این مراحل نوظهور، شبیهسازی فعالیتهای مغزی است.[۳]
فلسفه ذهن برای قرنها تلاش کرده تا مسئلهٔ طبیعتِ خودآگاهی و مسئلهٔ ذهن و بدن[چ] را حل کند. شبهعلمی به نام فرنولوژی تلاش کرد تا در قرن نوزدهم میلادی، ویژگیهای شخصیتی را در نواحی از قشر مغزی موضعسازی کند. در داستانهای علمی-تخیلی، پیوند مغز در قالب افسانههایی چون مغزِ دونووان (۱۹۴۲ میلادی)[ح] به تصویر کشیده شدهاست.